نزدیک 20 سال است کار تحقیقاتی میکنم، اگر تحقیقاتی که انجام میدهم حمایت میشد، میتوانستم چندین اثر ارزشمند خاصه در حوزه تاریخ و... ارایه دهم، لذا باید تعامل طرفینی میان پژوهشگران و کتاب سال حوزه وجود داشته باشد، اگر محقق بخواهد کتابی را چاپ کند، آن را به مدیران حوزه ارایه داده و طرف مقابل نیز کتاب را مورد حمایت قرار دهد.
گفت و گو با جناب دکتر ابراهیمی بهمناسبت برگزیده شدن کتاب «الدر المنثور» که تحقیق و تصحیح او است در همایش کتاب سال حوزه صورت گرفت. کتابی که پیرامون آثار و نظریات شیخ علی عاملی و زندگی نامه شهید ثانی بوده که اثر طبع یکی از نوادگان این عالم برجسته شیعی- شیخ علی عاملی- است.
در این گفتوگو ضمن توجه و تأملی به این کتاب، موضوعات مرتبط دیگری همچون لزوم تعامل با پژوهشگران برگزیده کتاب سال حوزه مورد بحث و تبادل نظر قرارگرفت.
*فضای کار تحقیقی بین طلاب را چگونه میبینید؟ آیا ما شاهد مجامع علمی فکری فعال در حوزه و در بین طلاب هستیم؟
متاسفانه فضای کلی مقداری ضعیف است و دوران رونق رونویس است، بنابراین تحقیق و تعلیم، خانهنشین شده است. به عبارتی رونویس کردن آثار دیگران در کارهای به ظاهر علمی رونق گرفته.
در کار تصحیح و تحقیق هم که کار تخصصی ما است، مشکلی دیگری وجود دارد و آن هم جایگزین نشدن نیروهای جدید بعد از رفتن نیروهای قدیمی است. نیروی جدیدی نیست، چون تازه واردها دوام نمیآورند.
گاهی نیروی تازه میآید ولی زود میرود چون کار سخت است و توجهی هم که لازم است به آنها نمیشود. خیلی از بزرگانی هم که ما داشتهایم، کمکم دارند از دست میروند، در حالیکه نیروی جدیدی جایگزین آنها نشدهاست.
لذا مشکلی که در کار تصحیح به وجود آمده و به آن توجهی هم نشده، بحث کادرسازی و جذب نیرو و به کار گرفتن نیروهای جدید در این میدان است.
شاید اگر این بحثِ تصحیح متون، در قسمت پایاننامهها قرار میگرفت و جدی گرفته میشد، همچنین زمینهها و امکاناتی برایش فراهم میآمد، اوضاع قدری بهتر میگردد. این آفتی است که در این حوزه وجود دارد.
* نحوه ارایه و توزیع و تبلیغ کتابهای حوزوی را چگونه می بینید.
آثار عموما در نشریات و رسانههای مختلف به صورت ناقص ارایه میشود. بعضاً صددرصد اشتباه معرفی میشود، مثلا در یکی از نشریات تخصصیِ ما، کتاب درالمنثور را متعلق به شهید ثانی دانستهاند! بایستی خود ناشر در این موارد اطلاعات درست را به رسانهها منتقل کند.
حتی وقتی این کتاب به عنوان کتاب سال معرفی شد، باز هم توجه، معرفی و نقد و یا تحلیل خاصی درباره آن صورت نگرفت.
من معتقدم این یکی از ضعفهای حوزه هم هست که نسبت به چنین کتابهایی که در جشنواره کتاب سال حوزه برگزیده میشوند، اینقدر با بیتوجهی برخورد میشود.
همین کتاب در کتاب فصل وزارت ارشاد هم شایسته تقدیر شد، توجه و تعامل خوبی نیز با نویسنده کتاب داشتند.
من 5 سال درگیر این کار بودم، باید به نحوی با من برخورد شود که برای کارم تشویق شوم. کتاب سال حوزه به نظر میرسد از این جهت قدری ضعیف بود و اصلا فضای تعاملی وجود نداشت، جالب اینکه در جلسهای که با آیتالله حسینیبوشهری داشتیم، این بحث مطرح شد که صاحبان کتاب سال حوزه در حوزه علمیه هم، رتبهای داشته باشند و آثارشان مثلا در پایاننامههای سطح 2 و 3 مدنظر قرار بگیرد.
من نزدیک 20 سال است کار تحقیقاتی میکنم و زندگی و عشقم همین است، از مسئولین کتاب سال حوزه خواستم تا دبیرخانهای دایمی و فعال برای این کار داشته باشند که با محققین و برگزیدگان در طول سال، ارتباط داشته باشد.
این کار میتواند خیرات و برکات خیلی خوبی برای خود حوزه هم داشته باشد. حتی اگر مسئولین حوزه بخواهند پروژه یا کتابی را هم سفارش بدهند، میتوانند از همین مولفان برگزیده کتاب سال حوزه استفاده کنند و خیلی فواید دیگر که در این کار هست، نباید اجازه داد این توان بالقوه، راکد بماند و مورد استفاده قرار نگیرد.
این تعامل میتواند طرفینی باشد، یعنی اگر محقق هم بخواهد کتابی چاپ کند، میتواند به مدیران حوزه ارایه دهد و مورد حمایت قرار بگیرد.
مثلاً بنده اگر حمایت میشدم، میتوانستم چندین اثر ارزشمند خاصه در حوزه تاریخ و... ارایه دهم و این در حالی است که اکنون نمیتوانم این آثار را نشر کنم.
معتقدم ارتباط با برگزیدگان هر سال و برقراری ارتباط و تعامل سازنده با این نویسندگان ، میتواند منجر به استفاده بهینه از توان آنها شود.
*در خصوص کتاب درالمنثور توضیح دهید؟
کتاب الدرالمنثور در هفت محور نگاشته شده، شرح و تفسیر بعضی از آیات قرآن، نقل بعضی متون ادبی یا تاریخی، مثل شرح صحیفه سجادیه یا رسالاتی از شهید ثانی و دیگران، بعضی از متون فقهی که مشکلاتشان در این کتاب رفع شده وقایع تاریخی که در این کتاب مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته، شرح حالنگاری از شهید ثانی و پیرامونیان ایشان، نقد جریانهای ا نحرافی مثل اخباریگری، صوفیه و نیز بعضی از معارف اسلامی که به صورت پراکنده در این کتاب مولف به آن پرداخته است.
چیزی که ما ارایه دادیم با توجه به تحقیقاتی که داشتیم و بیست و دو نسخهای که از این کتاب بررسی کردیم، فکر میکنم کاملترین نسخهای است که ارائه شده است.
کار دیگری که ما در این کتاب کردیم، این بود آن چه را که نویسنده نقل کرده، منابعشان را پیدا کنیم و پانوشتهای کتاب، زیرنویس کنیم. فهارس خوبی را هم برای کتاب تنظیم کردیم، بعضی واژهها را نیز معنا کردیم و کارهای کنترلی مختلفی را افراد گوناگون با تخصصهای مختلف، روی کتاب انجام دادند و در نهایت یک کار تحقیقی خوب، محکم و متقن در این اثر، ارایه شده است.
*برای بازآفرینی و ارائه کتاب «الدرالمنثور» به جامعه کتاب خوان، به شکل موجز و نوآورانه و همچنین ارائه مباحث مبتلا به، فکری کردهاید؟
فکر نمیکنم به شکل متن کامل و ترجمهای نیاز باشد، ولی آنگونه که شما گفتید بله، اینکه گزینش کنیم و آن را به شکلی جدید ارائه دهیم، مثلا بخش احادیث آن و یا شرح حال شهید ثانی که البته بعضا به صورت مستقل چاپ شده و یا شرح خلاصهای که بر صحیفه سجادیه دارد را میتوان جدا کرد، ترجمه نمود و منتشر ساخت.
*انگیزه شما از اینکه سراغ «الدار المنثور» رفتید چه بود؟
دو انگیزیه اصلی در این مورد داشتم. یکی این که صاحب این کتاب، شیخ علی عاملی، از نوادگان شهید ثانی است و چون ما مجموعه آثار شهید ثانی را در دست داشتیم علاقمند بودیم به دانشمندانی که جز اولاد و پیرامون ایشان هستند نیز بپردازیم و آثارشان را احیا کنیم.
ایشان ارتباط فراوانی با شهید داشته و توجه و اهمیت فراوانی به آثار شهید میداد، به طوری که در این جهت خیلی همت داشته است.
انگیزه دیگری که ما را به این سمت کشاند، این است که این کتاب (الدراالمنثور) را در اوایل انقلاب آیتالله سید احمد اشکوری از طریق کتابخانه آیتالله نجفی مرعشی چاپ میکند.
البته صرفا چاپ بوده و تحقیقی در آن صورت نگرفته و به دلیل اشتغالاتی که آقای اشکوری داشته توجهی که باید و شاید به این کتاب نشده البته همانطور که گفتم، ایشان دعب چنین کاری را هم نداشته است.
همین دلیل شد که ما وارد تحقیق این موضوع شدیم و به آن پرد اختیم. در این زمینه 22 نسخه خطی را بررسی کردیم تا اینکه بالاخره دسترسی به این نسخه پیدا کردیم که کاملترین نسخه باشد.
این کتاب عربی است و به فارسی هم ترجمه نشده است. ایشان «شیخ علی عاملی» با اینکه ساکن اصفهان بوده ولی از عربهای لبنان و جبل عامل است و کتاب او هم قاعدتا به زبان عربی است.
کتاب تقریبا شبیه به شکل کشکول است، ایشان، ضمن یادداشت مطالبی را که میدیده، آنها را جمعآوری کرده و در این کتاب قرار داده است، همچنین بعضی از مطالب رسالهها و احیانا جزوهها و نوشتههای با اهمیتی را هم که میدیده و خطر از بین رفتن آنها را حس میکرده، در این کتاب آورده است.
از جمله این رسالهها که کتاب را با اهمیت میکند، شرح حال خود نوشت شهیدثانی است، از دوران طفولیت گرفته و... که این رساله نیز در کتاب الدرالمنثور وجود دارد.
شهید در این زندگینامه خیلی موارد را نوشته و آن شاگرد هم توضیحاتی دربارهاش داده. بعد از شهادت شهید ثانی، این متن گم میشود. این موضوع همینطور میماند تا اینکه صاحب الدرالمنثور، شیخ علی عاملی، یک بخشهایی از آن نوشته را به دست میآورد و آن را داخل این کتاب عینا نقل میکند و این یکی از نکتههای بزرگ و از ویژگیهای اساسی کتاب است که چیزی حدود 70، 80 صفحه از آن را در برگرفته و هیچ جا هم قبل از این نبوده است.
*به لحاظ کمی چه بخشهایی از این کتابِ به موضوعات مختلف اختصاص دارد؟
میتوان گفت؛ ایشان در شرح حدیثهای این کتاب، اعم از قرآن و غیره حدیثهای مشکل را زیاد شرح کرده است، بخش بزرگی از کتاب را حدیثپژوهی تشکیل میدهد زیرا این مقوله قبل از دوره ایشان خیلی مورد توجه نبوده است.
ولی در عصر ایشان که عصر «مجلسیها» بوده، حدیثپژوهی مورد توجه قرار میگیرد و کارهای امثال علامه مجلسی، ملاصالح مازندرانی، ملاصدرا و دیگران که در این حوزه چندین کتاب تالیف کردهاند، بر رونق این کار میافزاید.
در واقع حدیثپژوهی در این دوران، خیلی اوج گرفته بوده و جالب این است که شیوهای که ایشان برای این کار تحقیقی به کار گرفته بوده، منحصر به فرد است.
احادیثی که بعضا دارای ظاهری مشکل بوده و مفهومشان عامض و سخت بود، مثل حدیث «الشقی، شقی فی بطن امه» یا احادیث دیگری که در عبارت و معنای آنها پیچیدگی بوده را مورد توجه قرار داده و به شرح آنها میپردازد، از آنها رمزگشایی میکند، لذا تلاش کردهاند این احادیث مشکل را تبیین و توضیح دهند و با بیان معارف اسلامی، به ترویج مبانی فکر دینی بپردازند.
در این شرحها نگاه فقهی- حوزوی، قابل مشاهده است؛ ایشان سعی میکرده آنچه را واقعیت دارد و بیشتر بهمنظور معصومین(ع) نزدیک است، توضیح داده و به این شکل تفسیر نماید.
اتفاقاً ایشان گرایشی ضدصوفی هم داشت بهطور جدی به این موضوع نیز پرداخته در واقع این گرایش، چیزی است که ناشی از توجه ایشان به احکام اسلامی بوده است.
البته ضد اخباریگری هم بود و با آن مبارزه میکرد و معتقد بود اخباریگری، اساس اسلام را از بین میبرد و فقه و اجتهاد پویای اسلامی و به خصوص شیعی را، منکوب میکند و لذا آینده از اسلام ناب محروم میشود.
خب آن زمان هم شیعه در حال شکلگیری و اوجگیری بوده. ایشان احساسش این بوده که اینها انحراف بزرگی در تشیع و اساس اسلام ایجاد میکرده و به همین دلیل با اخباریگری مخالفت و مبارزه میکند.
گرایش دوم ایشان هم ضدیت با صوفیگری است آن را خیلی خطرناک میدید و اینگونه تحلیل داشت که اینها میخواهند تحت قدرت و نفوذ علما کار خودشان را پیش برند، یعنی از علمای اسلام سوء استفاده کنند.
اینجاست که صوفیه به انحراف کشیده میشود و امثال علامه عاملی هم در برابر آنها موضعگیری شدید میکند و حتی از امثال حلاج و... اسم هم میآورد.
*باز خوردهای کتاب در مجامع علمی و در میان مخاطبان چطور بود؟
ما چون بعد از این کتاب، دو کتاب اخلاقی بعدی را منتشر کردیم، بیشتر توجهمان به آنها بود. معتقد بودیم در زمان ما در بحث گرایشهای اخلاقی که عبارت از توجهات ویژهای به احکام و عبادات اسلامی و نیز اخلاق اسلامی هست، اگر نوشتهها و میراث گذشتگان را که در این زمینههاست و مهجور مانده و در دسترس مردم هم نیست، را به جامعه ارایه دهیم، میراثمان را احیا کردهایم و هم اینکه جامعه را از نوشتههای اصیل و خوب بهرهمند کردهایم.
لذا کتاب «آیینه حقایقنما» را احیا کردیم که از نوشتههای یکی از نوادگان فیض کاشانی است.
البته بیشتر این نکته را مورد توجه داشتم ببینم بازخورد این کتاب اخلاقی در میان افراد جامعه چیست.
چون به زبان فارسی بود و مخاطبینمان هم گستردهتر از «الدرالمنثور» بود قاعدتا. آن چه از استقبالها قابل توجه و فهم است، این است که از استحکام و اتقان «الدرالمثنور» خیلی اقبال شده، ولی به خاطر زبان عربی کتاب، قاعدتا بین عموم مردم چندان مطرح نمیشود، ولی در میان خواص شاید.
خاطرنشان میشود: دکتر ابراهیمی در سال 1355 وارد حوزه علمیه شد و در سال 1369 وارد عرصه تحقیق و تصحیح متون دینی گردید، وی در کارنامه علمی خود کتابهای بسیاری از جمله تصحیح موسوعه علامه شرفالدین کتابهایی از شهید اول و شهید ثانی و ... دارد و آخرین کتاب ایشان تحت عنوان تحقیق الدر المنثور به عنوان کتاب برگزیده چهاردهمین همایش کتاب سال انتخاب شد.